حاج آقا شالچی فرمودند:
«روزی همراه استادم مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی قدم می زدیم که ایشان در جایی نشستند و مشغول خواندن چیزی شدند.
ما احساس کردیم ایشان مشغول فاتحه خوانی هستند و در عین حال قبری را هم آنجا نیافتیم!
از ایشان سؤال کردیم: آیا قبر بزرگی در اینجاست که مشخص نیست و ما نمی دانیم؟
ایشان با لبخندی گذشتند. ما فهمیدیم که ایشان مایل به جواب گفتن نیستند.
پس از این ماجرا، هفته بعد فرزند ایشان فوت کرد و در همانجا دفن گردید
و معلوم شد که مرحوم ملکی خبر این حادثه را از قبل می دانستند!»